ظهور عقل در قیام عاشورا
پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۵۸ ب.ظ
یکی از مهمترین حوادث تاریخ بشری، کشته شدن امام مسلمین توسط جامعه مسلمین در 50سال بعد از پیامبر گرامی اسلام است. در یک نگاه کوتاه و سطحی به واقعه کربلا و قیام امام حسین علیه السلام، چنین برداشت می شود که یکی از رهبران افکار عمومی در صدر اسلام، علیه حکومت اسلامی و به دعوت یکی از راهبردی ترین مردم شهرهای آن زمان قیام کرده است. این قیام موجب بی نظمی عمومی و برهم خوردن وحدت جامعه مسلمین شد که با لشگرکشی مسلمین علیه او، قیام خاتمه یافت. حال، آن رهبر افکار عمومی از قضا، پسر پیغمبر و آن شهر هم کوفه، پایتخت حکومت پدرش علی علیه السلام بود.
شاید در عبور از این نگاه سطحی، دیدگاه دیگری مطرح شود که هرچند قیام عاشورا، قیام به جنگ سخت در درون جامعه اسلامی بود، اما باقی ماندگان پس از آن با انجام فعالیت های تبلیغی موجب ظهور عقلانیت در مبارزه علیه ظلم شده که ائمه معصومین علیهم السلام نیز همین راهبرد را با شیوه های مختلف در آدم سازی پیش بردند. (مقاله حجاریان، 11آبان 1393) از دیدگاهی دیگر نیز، صرفاً مذاکرات امام حسین علیه السلام با عمر سعد بدون توجه به متن گفتگوها و خواست امام حسین علیه السلام از فرمانده لشگر دشمن برای پیوستن به او، مورد توجه قرار گرفته و پیام قیام عاشورا اساسا قبول توبه، تعامل سازنده و مذاکره قلمداد می شود. (متن صحبت های رئیس جمهور، 30مهر 1393)
در منطق قرآن، عقل جز در پرتو ایمان روشن نمی شود (1)، و کافران در ضلالت خود کر و کور و گنگ شده و راهی برای تعقل ندارند مگر اینکه تقوا پیشه کنند تا هدایت شوند(2) . قرآن، تعقل را برای فهم نشانه های الهی برای ایمان بیشتر مهم می داند(3) که می توان به آن عقل وحیانی گفت. (4)
این عقل، غیر از عقل ابزاری مدرنیته (5) و غیر از کنش عقلانی انتقادی (6) و غیر از عقل دلم می خواهد مردم (7) است. با این عقل می توان به فطرت بشر توجه کرد و محور اصلی گفتگوی میان انسان ها را برای درس ها و عبرت های تاریخ، رهایی از وضع موجود و بالاخره برای رشد جامعه انسانی رقم زد.
یکی از مهمترین حوادث تاریخ بشری، کشته شدن امام مسلمین توسط جامعه مسلمین در 50سال بعد از پیامبر گرامی اسلام است. در یک نگاه کوتاه و سطحی به واقعه کربلا و قیام امام حسین علیه السلام، چنین برداشت می شود که یکی از رهبران افکار عمومی در صدر اسلام، علیه حکومت اسلامی و به دعوت یکی از راهبردی ترین مردم شهرهای آن زمان قیام کرده است. این قیام موجب بی نظمی عمومی و برهم خوردن وحدت جامعه مسلمین شد که با لشگرکشی مسلمین علیه او، قیام خاتمه یافت. حال، آن رهبر افکار عمومی از قضا، پسر پیغمبر و آن شهر هم کوفه، پایتخت حکومت پدرش علی علیه السلام بود.
شاید در عبور از این نگاه سطحی، دیدگاه دیگری مطرح شود که هرچند قیام عاشورا، قیام به جنگ سخت در درون جامعه اسلامی بود، اما باقی ماندگان پس از آن با انجام فعالیت های تبلیغی موجب ظهور عقلانیت در مبارزه علیه ظلم شده که ائمه معصومین علیهم السلام نیز همین راهبرد را با شیوه های مختلف در آدم سازی پیش بردند. (مقاله حجاریان، 11آبان 1393) از دیدگاهی دیگر نیز، صرفاً مذاکرات امام حسین علیه السلام با عمر سعد بدون توجه به متن گفتگوها و خواست امام حسین علیه السلام از فرمانده لشگر دشمن برای پیوستن به او، مورد توجه قرار گرفته و پیام قیام عاشورا اساسا قبول توبه، تعامل سازنده و مذاکره قلمداد می شود. (متن صحبت های رئیس جمهور، 30مهر 1393)
مهمترین ویژگی جامعه توده و نگاه عوامانه به حوادث و وقایع تاریخی و سیاسی، نگاه سطحی و گذراست. جامعه توده همان جامعه ای است که سرگرمی نیاز اصلی زندگی روزمره آن، و تفکر و تأمل دشوارترین کار آن است. (8) در این نگاه سطحی هیچ وقت نمی توان از تحلیل علت های واقعه سخن گفت، چه برسد به اینکه درصدد تحلیل لایه ای علت ها (9) و پیوستار آنها با هم بود.
آنچه که در تحلیل واقعه مهم است، محوریت عقل در فهم واقعه است. حداقل تلاشی که برای فهم واقعه عاشورا می توان داشت، نگاه به آن در رویکرد ائمه معصومین علیهم السلام نسبت به جامعه مسلمین بعد از پیامبر گرامی اسلام است. نگاهی که می تواند عملکردهای مختلف ائمه را در بستر شرایط زمانی و مکانی در پارادایم عقلانیت، فهم کند. این عقلانیت جدای از عمل معصوم علیه السلام نیست، بلکه همان حقیقت تامی است که رشد انسان به آن منتهی می شود. در این نگاه، معصومین علیهم السلام به دنبال بصیرت افزایی و هدایت انسان ها بودند که شرط لازم آن به دست گرفتن حکومت بر جامعه مسلمین بود، اما وقتی ضرورت این امر توسط مسلمین فهم نمی شد، خانه نشینی و البته کمک به مسلمین برای فهم حقیقت دین، یکی از تاکتیک ها می شد.
بعد از اینکه مردم ضرورت حکومت علی علیه السلام را بر جامعه فهم کردند اما بازهم نتوانستند پا به پای او در فهم بایسته های حکومت عادلانه حرکت کنند. همین طور هم امام مجتبی علیه السلام را بیش از شش ماه یاری نکردند و افسار حکومت به دست بنی امیه افتاد. معاویه که ظاهری از حداقل های دین را حفظ کرده بود، از بین رفت و پسرش یزید که بر رفتار خارج از قواعد دینی اصرار داشت، برخلاف تعهدنامه امام حسن علیه السلام بر مسند خلافت نشست.
با حکومت بنی امیه ارزش های جامعه مسلمین به اندازه ای دگرگون شد که در مدینه و مکه، فقها و علمای دین به استقبال و بدرقه آوازه خوان های زن می رفتند. (10) دیگر دین شبیه همان تکه گوشت به دندان چسبیده ای شده بود که با زبان بازی می شد.(11) اینجاست که امام حسین علیه السلام نه تنها بیعت نمی کند بلکه با توجه به حجت قطعی یاری اهل کوفه، برای حفظ حداقل دین اسلام بعد از 50 سال از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، به سمت کوفه قیام کرده و همه را برای اقامه دین فرا می خواند. او حتی عبدالله بن عمر، پسر خلیفه دوم را هم برای اقامه دین رسول خدا دعوت می کند و از یاری عثمانی مسلک هایی چون زهیر بن قین هم ناامید نیست.
اما در این قیام، اگر بصیرت مردم کور شده باشد و ضرورت یاری امام را درک نکنند و اگر محبت به اهل بیت پیامبر خدا(ص) خشک شده باشد و اگر ترس از دست دادن دنیای کوچک در برابر عملیات روانی بنی امیه مردم را در برابر دعوت امام کَر کرده باشد، اما دیگر نمی توان از عظمت روز واقعه در برطرف کردن همه این حجاب ها گذشت. دگرگونی ارزش ها در جامعه به انقلابی برای متوجه کردن مردم نیاز دارد و این انقلاب در یک زمان، قیام فردی دختر پیامبر است و در زمان دیگر صلح مشروط امام مسلمین با حاکم یاغی، و در زمان دیگر قیام علیه طاغوت است، هرچند سیاهی لشگر طاغوت را مسلمین خواب رفته تشکیل دهند.
جریان قیام عاشورا برای ائمه معصومین علیهم السلام سرمایه ای شد که با رویکردهای دعا و عبادت، علم و معرفت، مناظره و گفتگو به راهبرد اصلی تشکیلات سازی شیعه برای همه تاریخ تا قیام موعود اقدام کنند. سیره ائمه معصومین گواه این امر است که با شروع محرم اقامه عزا انجام می شد و احادیث بسیاری در مورد ثواب های اشک بر امام حسین علیه السلام وجود دارد که دلالت بر ترغیب شیعیان برای اقامه عزا و توجه به این حادثه دارد. (12)
خلفای عباسی نتوانستند در زمان امام هادی و امام عسگری علیهما السلام این اقامه عزا را تحمل کنند و جلوی آنرا گرفتند. متوکل عباسی هم کربلا را به آب بست و بر زمین آن کشتزار راه انداخت تا آن را از صفحه تاریخ محو کند، غافل از اینکه واقعه کربلا به عنوان سرمایه جامعه اسلامی و بشری در حافظه تاریخی و قلب ها زنده می ماند. هر سال مردم جهان به این واقعه فکر می کنند و از ابعاد مختلف فرهنگی، تربیتی، سیاسی، جامعه شناختی و ... آنرا تحلیل می کنند.
قیام عاشورا به مثابه یک جریان همیشه زنده، می تواند عقل را از سرگرمی در لذت ها و بی خردی در ترس ها و تقلید از گذشتگان رها کرده و انسان را متوجه ظلم ها و فریب ها کند. با قیام عاشورا نه تنها می توان ظلم سرمایه داری و فریب دموکراسی و آزادی را برای مردم تبیین کرد، بلکه ساخت جامعه و تمدن اسلامی را هم با یک انقلاب اسلامی شروع کرد.(13)
سخنرانی امام خمینی بعد از واقعه حمله ساواک به حوزه علمیه قم وشهادت تعداد زیادی از طلاب، در مورد مصیبت های کربلا و توجه دادن مردم به پیمودن راه امام حسین علیه السلام در حال حاضر است. (14) که انقلاب اسلامی تازه، آغازی بر پایان ظلم تاریخی بر جامعه مسلمین و بلکه بشریت است. تفکر عاشورایی در این مرحله وارد جامعه سازی می شود تا درآمدی بر تمدن سازی با صدور پیام انقلاب به دیگر مردم منطقه و جهان باشد. اگر دلالت محوری قیام عاشورا همان عزت طلبی و مبارزه با ظلم باشد، پس همه مولفه های جامعه سازی از جمله: سیاست خارجی، جهاد اقتصادی، حکومت رانی و مردم داری قابل اقتباس از قیام عاشورا خواهد بود.
...................................................................
1- وَ مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ (بقره/171) مثل کسانى که کافر شدند مثل آن چوپانى است که بر گوسفندان خود نهیب مىزند و چیزهایى مىگوید که گوسفندان نمىفهمند تنها صدایى و ندایى از او مىشنوند، کر و گنگ و کورند و در نتیجه راهى براى تعقل ندارند
2- ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ (بقره/2)
3- کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (بقره/242)
4- برخی لوازم معناداری عالم عبارتند از: اگر عالم هستی معنیدار و یکپارچه است، پس به مبدأ واحدی ختم میشود و «دین» متصور، در عقلانیت وحیانی، توحیدی است. (علامه طباطبایی، 1374: ج12: 132)
5- عقلانیت حسابگر که به عنوان محور مدرنیته مورد انتقاد ماکس وبر واقع شد.
6- کنش عقلانی برای گذار از عقلانیت ابزاری، توسط هابرماس بحث شد که ناظر به حقیقت خارجی نیست و همه زندگی را براساس اعتباریات خصوصی و جمعی قلمداد می کند.(رک: هابرماس، یورگن،1384، نظریه کنش ارتباطی، ترجمه کمال پولادی، تهران: موسسه انتشاراتی روزنامه ایران، چاپ اول.) (1. خان محمدی، کریم، مقایسه عقلانیت ارتباطی با عقلانیت وحیانی (بر اساس دیدگاه های هابرماس و علامه طباطبایی)، فصلنامه علوم سیاسی ، سال پانزدهم، شماره 1 (پیاپی 57)، پاییز1391.)
7- فَإِنْ لَمْ یَسْتَجیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّما یَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ (قصص/50) و اگر این پیشنهاد را از تو نپذیرفتند پس بدان که اینان تنها از هواهاى خود پیروى مىکنند و آیا کسى گمراهتر از پیرو هوى بدون راهنمایى از خدا هست به درستى که خدا مردم ستمگر را هدایت نمىکند
8- توضیحات مکتب انتقادی فرانکفورت در مورد جامعه توده حائز اهمیت است. (رک: آدورنو، تئودور ـ هورکهایمر، ماکس «صنعت فرهنگ سازى، روشنگرى به مثابه فریب توده اى» مراد فرهادپور، ارغنون، شماره ۱۸ (پائیز ۱۳۸۰))
9- Causal Layered Analysis
10- الاغانی، ابو الفرج اصفهانی، دار احیاء التراث العربی، ج 8، ص 225
11- قال الحسین علیه السلام: ً إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُون (تحف العقول، ص245)
12- منتهی الآمال ، ج 1، ص 538-543// بحارالانوار، ج44، ص278- 305
13- سیر مطالعاتی عاشورا پژوهی
14- ...ناراحت و نگران نشوید. مضطرب نگردید. ترس و هراس را از خود دور کنید. شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصایب و فجایع صبر و استقامت کردند که آنچه ما امروز میبینیم نسبت به آن چیزی نیست. پیشوایان بزرگوار ما، حوادثی چون روز عاشورا و شب یازدهم محرم را پشت سر گذاشتهاند و در راه دین خدا یک چنان مصایبی را تحمل کردهاند. شما امروز چه می گویید؟ از چه می ترسید؟ برای چه مضطربید؟ عیب است برای کسانی که ادعای پیروی از حضرت امیر – علیه السلام – و امام حسین – علیه السلام – را دارند، در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز دستگاه حاکمه خود را ببازند . دستگاه حاکمه با ارتکاب این جنایت، خود را رسوا و مفتضح ساخت و ماهیت چنگیزی خود را به خوبی نشان داد. دستگاه جبار با دست زدن به این فاجعه، شکست و نابودی خود را حتمی ساخت. ما پیروز شدیم. ما از خدا میخواستیم که این دستگاه ماهیت خود را بروز دهد و خود را رسوا کند.
بزرگان اسلام ما، در راه حفظ اسلام و احکام قرآن کریم کشته شدند.زندان رفتند. فداکاریها کردند تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ کنند و به دست ما برسانند. امروز وظیفه ماست که در برابر خطراتی که متوجه اسلام و مسلمین میباشد، برای تحمل هر گونه ناملایمات آماده باشیم، تا بتوانیم دست خائنین به اسلام را قطع نماییم و جلوی اغراض و مطامع آنها را بگیریم... (صحیفهی امام، ج1، ص166)
http://www.farhangnews.ir/content/98262
- پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۵۸ ب.ظ