عَلَم بر دوش

لحظه ای تفکر و اندیشه از 70سال عبادت برتر است.

عَلَم بر دوش

لحظه ای تفکر و اندیشه از 70سال عبادت برتر است.

مقام معظم رهبری در دیدار هیئت دولت به امکان بی توجهی به اهداف دشمن تذکر دادند که توافق در یک مسئله خاص سبب بی توجهی مسئولین به اهداف و صف بندی دشمن برای نفوذ در عرصه های مختلف نشود. (بیانات، 4شهریور1394)

شاید، مهمترین نقطه اختلاف نظر بین جریان ها و احزاب جمهوری اسلامی در جریان مذاکرات هسته ای و توافق با 1+5 یا آنچه که معروف شده به «توافق با کدخدا»، همین دوستی و همراهی با آمریکا به عنوان بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی ایران است. در این باره می توان به سه نقطه اصلی در این اختلاف نظر توجه کرد: 1.وجود تغییر سیاست های آمریکا از اول انقلاب اسلامی تاکنون، 2.دستیابی به منافع ملی در همراهی با آمریکا و 3.تأثیرگذاری مثبت بر آمریکا؛

در برابر متن برجام اولین سوالی که برای هر ایرانی دغدغه مند ایجاد می شود اینست که آیا با این توافق به خواسته های خود اعم از حفظ دستاوردها و پیشرفت های هسته ای، رفع تحریم ها و خروج از قطعنامه های ظالمانه شورای امنیت رسیدیم یا خیر؟ هر چند شاید در ابتدا توجه به نقش ولی فقیه در پیش برد این راه، سبب آرامش و خیال راحتی شود اما وقتی دیده می شود که ولی فقیه هم به امکان عدم تصویب این متن در داخل کشور اشاره می کند، حسگر های ایرانی ها بیش از پیش حساس می شود.

به نظر می رسد، هم اکنون در یکی از نقاط حساس تاریخ انقلاب اسلامی هستیم و برای نقش ولی فقیه در پیش برد جامعه اسلامی در این مقاطع باید به سلوک ولایت در هدایت مردم توجه کرد. اساسا قرار نیست ولایت با عدم فهم مردم از مسائل خصوصاً در نقاطی که مربوط به زندگی مردم می شود، جامعه را پیش برد زیرا در این صورت هدایتی رخ نخواهد داد. بنابراین کسانی که انتقاد به جریان مذاکرات و متن توافق را موجب تضعیف جایگاه رهبری می دانند، کاملا اشتباه می کنند.

کودک امروز، چه می کند؟ این سوال می تواند یک سوال مبنایی در مورد سبک زندگی هر شخص و گروه و جامعه ای باشد. پاسخ به این سوال رویکردها و اولویت های زندگی انسان ها را مشخص می کند.
 
در این یادداشت به دنبال زندگی کودک هستیم که در جامعه امروز ایران، بیشتر صرف چه امری می شود؟ به عبارت دیگر هر کسی که به زندگی یک کودک نگاه کند چه چیزی می بیند؟ خوردن و خوابیدن، بازی کردن، ارتباطات گروهی و اجتماعی، با مادر بودن، ...
 
معمولا گفته اند سنین کودکی از 6سال تا 12سال است که در این سنین انسان در حال گذار از زندگی نباتی به سمت زندگی انسانی و یافتن تمایزات اصلی انسان از دیگر جانداران است. به نظر می رسد مهمترین امری که انسان در این سنین به آن می پردازد، امر یادگیری است که توسط فعالیت بازی، آموزش و ارتباطات اجتماعی انجام می شود. یادگیری سبب تکامل عقل، جامعه پذیری و رشد شخصیتی و هویتی کودک شده و روش های مختلفی برای آن در این سنین به کار گرفته می شود.

بعد از سه جنگ بزرگ میان مسلمانان و مشرکان، پیامبر صلح حدیبیه را پذیرفت؛ هرچند این صلح مقدمه ای برای براندازی نظام کفر و شرک در حجاز شد و قرآن کریم، همان صلح را فتح المبین می نامد. هم اکنون نیز جمهوری اسلامی ایران به یک جمعبندی مذاکرات با آمریکا رسیده که در ازای آن کمی عقب می نشیند و آمریکا هم تحریم های اقتصادی علیه ایران را کم می کند.

فارغ از تصمیم دولت جمهوری اسلامی ایران بر مذاکره و عزم بر رسیدن به یک توافق و همچنین فارغ از نتایج حدس زده شده پیرامون این توافق، هر یک از ما به عنوان یک شهروند ایرانی، به عنوان یک مسلمان، به عنوان یک مومن انقلابی حق داریم بدانیم که چه شد و چه خواهد شد. خط قرمزهای تصریح شده تا چه اندازه در متن حاضر است و فاصله این توافق با آنچه که در ژنو و لوزان اعلام شد، چقدر است. بدین ترتیب خوشحالی، دل نگرانی و مراقبت بر ادامه کار منطقی خواهد شد، نه اینکه از دو روز قبل از توافق با اعلام جشن خیابانی، افکار عمومی را تحریک کرده و بعد شاهد شکل هایی از ابراز شادی باشیم که اساسا با فرهنگ ایرانی اسلامی جامعه فاصله دارد.

وقتی به چگونگی بزرگ شدن بچه های امروز در فراهم شدن همه امکانات رفاهی زندگی اعم از خوراک و پوشاک تا تفریح و سرگرمی های دیجیتال و کلاس های متنوع توجه کنیم، سوالاتی به ذهن متبادر می شود که:

آیا کودکان امروز ما و جوانان فردا، می توانند لذت قناعت و آرامش را بچشند؟

آیا می توانند عقل معاش داشته باشند؟

آیا می توانند در برابر بالا و پایین شدن های زندگی صبر کرده و طاقت داشته باشند؟

آیا بچه های ما طعم محدودیت ها در زندگی دنیا را چشیده اند؟

عاقبت فرزندان چشم و دل سیر/پاساژگردی برای کودکان ممنوع


به نظر می رسد اگر انسان از همان دوران کودکی که سرعت یادگیری فوق العاده ای دارد، یکی از محوری ترین خصوصیات دنیا و حیات مادی که همان محدودیت است را نشناسد، نمی تواند براحتی در دنیا زندگی کرده و بر مشکلات آن فائق آید زیرا که دنیا آمیخته با محدودیت ها و سختی هاست.[1]

در این مکتب "استکبار ستیزی" حرف اوّل را میزند/ امام خمینی (ره) : هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمى‏ کنیم

حضرت امام مبتنی بر آیات و روایات متعددی که در نفی پذیرش ولایت کفار و مستکبران آمده، آنهایی را که بدنبال مذاکره و کنارآمدن با دشمنان خدا هستند را به عنوان خائن معرفی می کند.

به گزارش فرهنگ نیوز - سید عبدالرسول علم الهدی :اگر انقلاب اسلامی ترسیم شود، قطعا یکی از مهمترین ابعاد آن مفهوم استکبارستیزی قرار داده می شود. ریشه استکبارستیزی در اصل نفی شرک و نفی ظلم در نظام توحیدی قرار دارد. انقلاب اسلامی هم که برآمده از اسلام ناب محمدی است با نفی کامل استکبار متولد شد. نفی استکبار داخلی شاه و نفی استکبار خارجی آمریکا و شوروی، برای همین شعار اصلی ملت ایران «استقلال آزادی، جمهوری اسلامی» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» قرار گرفت.   

پیام آزادی از زیر یوغ استکبار فقط برای انقلاب مردم ایران نیست و از همان ابتدا امام خمینی مسلمانان را به پاسداری از ارزشهای متعالی توصیه کرد و تصمیم شیطانی دشمن را نسبت به غارت ارزشهای اسلامی گوشزد نموده و فرمود: «نکته مهمى که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کىْ و تا کجا ما را تحمل مى‏کنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزى جز عدول از همه هویتها و ارزشهاى معنوى و الهى‏مان نمى‏شناسند. به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمى‏دارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 90)

بعد از ۱۶ماه از توافقنامه ژنو۳، بیانیه سوئیس اعلام شد که نقشه راهی برای رسیدن به توافق نهایی است. ضمن قدردانی از تیم مذاکره کننده که توانستند در این مدت با زیاده خواهی های آمریکا مقابله کنند باید توجه داشت که دلواپسی ها و نقدها در کنار حمایت ها مهمترین سرمایه تیم مذاکره کننده برای مقابله با فشارها در جنگ مذاکره است. بدین ترتیب برای قدرت بیشتر فرزندان انقلاب به پنج نکته دل نگرانی اشاره می شود که اگر مورد توجه قرار نگیرد می تواند تبدیل به پنج قفل در جریان مذاکره شود.

سوئیس

در بررسی بیانیه سوئیس هر چند متن بیانیه محور اصلی تحلیل باید باشد،(متن بیانیه، ایسنا) اما نمی توان از متن دو گانه ایران و آمریکا و تفسیرهای آمریکایی ها(بسته تفسیرها) از نتایج بیانیه چشم پوشید زیرا :

اولا، با نگاه تاریخی به توافقنامه سال ۱۳۸۲ می بینیم که طرف مقابل به تعهدات خود پایبند نبود و در نتیجه همان دولتی که توافقنامه را امضا کرد با ابراز شرمساری از بداخلاقی سیاسی سه کشور اروپایی طرف تعهد، همه پلمب های مراکز هسته ای را باز کرد.[۱]

ثانیا، بعد از توافقنامه ژنو۳، آمریکا ۵۵ تحریم جدید را اعمال کرد که با متن توافقنامه ژنو هماهنگ بود و البته به گفته جناب آقای عراقچی با روح توافقنامه ژنو متضاد بود، در نتیجه نمی توان تفسیرها و قرائت های آمریکایی ها را در نظر نگرفت.

ثالثا، مجری توافقنامه به صورت مشخص جمهوری اسلامی ایران و طرف آمریکایی است که اگر برای مصرف داخلی خود دروغ می گوید پس قابل اطمینان نیست و اگر پیامدهای توافقنامه جامع را در مصاحبه ها و جلسات کنگره افشا می کند، پس باید به طور مشخص پیگیری شود.

اگر فرموده امام در مورد شیطان بزرگ بودن آمریکا را کنار بگذاریم،

اگر تمام نظرات و گفته های مقام معظم رهبری را در مورد خدعه های آمریکایی را کنار بگذاریم،

و حتی اگر نگاه قرآن را هم در مورد خبث طینت[1] و ضعف دشمن[2]  در نظر نگیریم،

می توانیم به خود آمریکا نگاه کنیم و بعد قضاوت کنیم که آیا خبیث است یا مصلح؟

آمریکا به عراق و افغانستان حمله کرده و تا الان هر دو کشور هنوز جنگ زده و ناامن اند؛

آمریکا گروه های ضد نظام حاکم سوریه را حمایت می کند؛

آمریکا ضد داعش عملیات سیاسی و برای داعش سلاح می فرستد؛


اقتصاد آمریکا در فروش سلاح و راه انداختن جنگ در جهان می چرخد؛

آمریکا، همین الان بدهکارترین و طلبکارترین کشور دنیاست؛

آمریکا تصمیم می گیرد که کشورهایی که موافق سیاست های او عمل نمی کنند همچون کوبا، کره شمالی، ویتنام و بالاخره ایران را تحریم کند؛

سلام
این یادداشت رو به فرهنگ نیوز دادم

پاسخ به شبهه: واقعه درب خانه و غیرت علوی

شبهه ای قدیمی در مورد حادثه تاریخی حمله به درب خانه حضرت علی علیه السلام و لطمه بر حضرت زهرا سلام الله علیها وجود دارد که در این صحنه چرا امیرالمومنین علیه السلام کاری نکرد و ساکت ماند؟ مگر غیرت علوی اجازه می دهد که همسرش مورد تعرض مهاجمان قرار گیرد؟

موافقان این شبهه که در شیعه و سنی وجود دارند، سعی بر انکار واقعه تاریخی داشته و رحلت حضرت زهرا را ناشی از بیماری بعد از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می دانند. این افراد دلائلی چون: 1) مژده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به ایشان مبنی بر اینکه که شما اولین کسی هستی که در بهشت به من ملحق می شوی. 2) حضرت فاطمه سلام الله علیها چون پدرشان را بسیار دوست می داشتند برایشان بسیار گریه می کردند و مرتب آرزوی مرگ برای خودشان می کردند. 3) حضرت زهرا سلام الله علیها و خواهرانشان زینب و رقیه همگی در سنین نوجوانی از دنیا رفتند . بنابر این وفات خاص حضرت زهرا سلام الله علیها نبود بلکه تمامی دختران پیامبر اسلام در نوجوانی رحلت کردند. 4)فرض کنیم یکی از صحابه چنین کاری کرده باشد. آیا این توهین به علی علیه السلام نیست که شخصی، همسر او را به قتل برساند و او ساکت بماند. 4)بر فرض که شخصی چنین کاری کرده باشد، آیا صدها صحابی رسول خدا که در رکاب او جنگیده بودند اینقدر بی غیرت شدند که دختر پیامبرشان را فردی به قتل برساند و همه ساکت بمانند. 5) از طریق راویان مورد اعتماد روایت نشدن و ... ؛ را بهانه ای برای رد رخدادهای تاریخی نموده و این تفاوت ها را نشانه این می دانند که حضرت زهرا سلام الله علیها با بیماری از دنیا رفتند نه با قتل!!


اما در پاسخ به این شبهه، لازم است با دو رویکرد به این واقعه توجه شود. اول، رویکرد تاریخی و بررسی سندی این حادثه، دوم، رویکرد تحلیل سیاسی این حادثه در بستر وقایع پس از رحلت پیامبر اکرم؛

بعد از دو دهه اسلام هراسی در دنیای غرب، تقریبا دو سال از شکل گیری پدیده ای برای نمایش واقعیات تبلیغات اسلام هراسی یعنی داعش می گذرد. هم اکنون دنیای غرب در شوک سرایت این ویروس از کشورهای عربی به کشورهای خود است. این شوک ضد اسلام که بار اول با سقوط برج های دوقلو در نیویورک اتفاق افتاد، هم اکنون زندگی را برای مسلمانان در اروپا و خصوصا فرانسه سخت کرده است.

در این اوضاع، رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان جوامع غرب، نامه ای از سر دلسوزی و برای بیداری از شوک و گذر از مارپیچ های سکوت ایجاد شده توسط غول های رسانه ای، می زند و ایشان را به سؤال از گذشته و امروز تمدن خویش و روبرو شدن با متن اصیل اسلام یعنی قرآن و سیره اخلاقی پیامبر اکرم دعوت می کند. به نظر می رسد این دعوت به سوال و دعوت به مواجهه با متن اصیل اسلام، محوری ترین پیام این نامه باشد.

اما سؤال از چه و برای چه؟

سه سؤال با محور وجدان جمعی و آگاهی جمعی مطرح می شود.

سه سؤال با محور چرایی تقابل حاکمان تمدن غرب با فرهنگ و تمدن اسلامی مطرح می شود.

چهار سؤال با محور مواجهه مستقیم با آموزه های اسلام مطرح می شود.

به نظر می رسد ولی فقیه سعی در توجه جوانان بر یک حقیقت دارند و آن اینکه بین تصویر رسانه ای از اسلام با واقعیت خارجی فاصله زیادی هست که فقط با مواجهه مستقیم شما با اسلام حقیقت معلوم می شود. در این دهکده جهانی، هم رسانه ها می توانند موجب نزدیکی انسان ها به یکدیگر شوند و هم موجب دور شدن ایشان از هم شوند، زیرا وقتی انسان ها از پنجره رسانه به واقعیت ناشناخته نگاه می کنند در حقیقت، داوری آن رسانه از واقعیت خارجی را قبول کردند و وقتی غول های رسانه ای با پشتوانه سیاسی و اقتصادی خود، حصارهای واقعیت را مشخص می کنند، آن وقت رسانه های کوچک با قرائتی متفاوت از پدیده، اساسا دیده نمی شوند یا برای فرار از انزوا به سکوت یا همراهی پناه می برند. انسان ها هم برای فرار از انزوا یا آنچه که جریان اصلی اطلاعات می دانند سکوت کرده یا خود را همراه نشان می دهند. این واقعیت خودسانسوری انسان ها در زندگی است.

خودسانسوری که شاید بتوان تعبیر دیگری از «از خود بیگانگی»[1] مارکس در نظر گرفت، نه تنها انسان ها را در دالان های تنهایی و خودکم بینی گرفتار می کند بلکه برای همیشه درهای حقیقت را به روی عقل می بندد. «(و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمی‌کنند. این کافران، در واقع) کر و لال و نابینا هستند؛ از این رو چیزی نمی‌فهمند!»[2](البقرة/171)

اما رهبر انقلاب جوانان را از میان آدم های غربی جدا می کند، زیرا امیدی برای وجود حسّ حقیقت یابی در قلب آنها دارد که می تواند به اصلاح جامعه آینده غرب بیانجامد، امیدی که در سیاستمداران آگاه وجود ندارد.

مقام معظم رهبری جوانان را به مواجهه مستقیم با قرآن و سیره اخلاقی پیامبر دعوت می کند، زیرا قرآن با جان های حقیقت یاب ارتباط گرفته و کسانی را که سعی بر پرهیز از ظلم و فساد دارند، هدایت می کند.[3]و سیره پیامبر پر است از رحمت و بخشش و کرامت، آنچنانکه اعرابی خسته را بر روی پای خویش می خواباند و به عیادت یهودی خاکستر ریز در کوچه ها، می رفت. او اهل عفو خطاکاران و اهل سخت گیری بر ظالمان و عهدشکنان بود.

اما باید دقت کرد که پارازیت هایی می تواند در فهم اسلام ناب از سوی جوانان غربی وجود داشته باشد که با تلاش جوانان انقلاب اسلامی قابل رفع خواهد بود. تاریخ اسلام نگارش شده در برخی منابع و بعضی تفسیرهایی که از قرآن کریم وجود دارد، شاید به قرائت های گروه های تکفیری و افراطی از اسلام نزدیک باشد، برای همین مقام معظم رهبری ضمن عدم اصرار بر قرائت خویش(شیعه انقلاب اسلامی) ایشان را دعوت به تفکر در اسلام به دور از اهداف آلوده می کند. در اینجا وظیفه جوانان انقلابی برای برقراری ارتباط در حوزه های عمومی سایبری در مواجهه مستقیم با جوانان تمدن غربی برجسته می شود تا اسلام را در همان منطق حقیقت یابی، به ایشان معرفی کنند.  

پی نوشت:

[1] Alienation

[2] ... صُمٌّ بُکْمٌ عُمْی فَهُمْ لَا یعْقِلُونَ

[3] ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ«البقره/2» آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.


http://www.farhangnews.ir/content/109550