نسبت ولی فقیه و مردم در توافق وین
در برابر متن برجام اولین سوالی که برای هر ایرانی دغدغه مند ایجاد می شود اینست که آیا با این توافق به خواسته های خود اعم از حفظ دستاوردها و پیشرفت های هسته ای، رفع تحریم ها و خروج از قطعنامه های ظالمانه شورای امنیت رسیدیم یا خیر؟ هر چند شاید در ابتدا توجه به نقش ولی فقیه در پیش برد این راه، سبب آرامش و خیال راحتی شود اما وقتی دیده می شود که ولی فقیه هم به امکان عدم تصویب این متن در داخل کشور اشاره می کند، حسگر های ایرانی ها بیش از پیش حساس می شود.
به نظر می رسد، هم اکنون در یکی از نقاط حساس تاریخ انقلاب اسلامی هستیم و برای نقش ولی فقیه در پیش برد جامعه اسلامی در این مقاطع باید به سلوک ولایت در هدایت مردم توجه کرد. اساسا قرار نیست ولایت با عدم فهم مردم از مسائل خصوصاً در نقاطی که مربوط به زندگی مردم می شود، جامعه را پیش برد زیرا در این صورت هدایتی رخ نخواهد داد. بنابراین کسانی که انتقاد به جریان مذاکرات و متن توافق را موجب تضعیف جایگاه رهبری می دانند، کاملا اشتباه می کنند.
قدرت ولی فقیه در فهم و بصیرت مردم ظهور می کند و اگر فتنه فضا را غبارآلود کرد ولایت نیز مجبور به پذیرش خواست عمومی می شود تا با یک عقب نشینی بتواند جریان هدایت عمومی را در جبهه دیگری پیش برد. مثلا در جریان جنگ صفین، امیرالمومنین علیه السلام مجبور به پذیرش حکمیت و خواست خوارج شد زیرا آنها بصیرت نداشته و نتوانستند جایگاه قرآن و اسلام را تشخیص دهند. بعد از اینکه جریان حکمیت به یک افتضاح سیاسی تبدیل شد، حضرت دوباره فراخوان جنگ با معاویه دادند، اما خوارج ضمن پشیمانی از کرده های خود، از امیرالمومنین هم خواستند تا توبه کند که چرا خواسته غلط آنها را پذیرفته بود! در این مقطع جریان خوارج در برابر حکومت امیرالمومنین به شدت صف آرایی کرد و بعد ....
با درک این نکته، رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان در سال 1389 می فرمایند: « در مسائلی که با سرنوشت کشور ارتباط پیدا میکند، حتماً تحلیل و موضع داشته باشید. بیانیهی تهران مسئلهی مهمی بود؛ تحلیل شما از بیانیهی تهران چیست؟ موضعتان چیست؟ موافقید؟ مخالفید؟ قطعنامهی ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی صادر شده، یا تحریمهای یک جانبهی آمریکا و اروپا علیه ایران شکل گرفته؛ تحلیل شما از این قضیه چیست؟ این قضیهی کوچکی نیست. موضعتان چیست؟ ایران چه کار کند؟ چون اخم میکنند، تحریم میکنند، دندان نشان میدهند، دستهایمان را بالا ببریم؟ حالا یک قدری کوتاه بیائیم؟ تحلیلتان این است؟ در داخل کشور ما مجموعههای سیاسی ای هستند که تحلیلشان این است؛ میگویند وقتی که طرف خیلی چهرهی سگی از خودش نشان میدهد، شما عقب بنشینید! خوب، شما این را قبول دارید؟ عقب بنشینیم؟ یا نه؛ معتقدید که هر گونه عقبنشینی، طرف را تشجیع میکند. بمجردی که دیدند شما با اخم میترسید، میگویند آقا اخم کنید؛ علاج این آدم اخم است. بمجردی که دیدند تهدید به کتک یا خود کتک، شما را به عقبنشینی وادار میکنند، میگویند دو تا بیشتر بزن تا خوب از همهی حرفهایش دست بردارد. طرف، اینجوری است. محاسبات دنیا این است.» (بیانات، 1389)
توضیح بیشتر برای فهم نقش بصیرت عمومی نسبت به تصمیم گیری ولی فقیه، فهم چگونگی فرآیند صدور فتواست. در دانش فقه سه چیز را باید تفاوت دانست:
١. حکم: پنجگانه واجب حرام مباح مستحب و مکروه
٢. موضوع: اصل آن موردی که حکم به ان تعلق دارد
٣. مصداق: مثالی از موضوع که عرف (عقل مردم) آن را تشخیص می دهد
مثلا: قمار حرام است. حکم: حرمت قمار، موضوع: چیستی قمار، مصداق: عرف شطرنج را قمار ندانسته و تخت نرد را ابزار اصلی قمار می داند. نتیجه: بازی تخت نرد حرام است و احتیاط واجب در ترک استفاده غیراز قمار است.
تشخیص حکم کار مجتهد است. برای تشخیص موضوع، مجتهد از دیگر علوم هم استفاده می کند و تحقیقی میان رشته ای انجام می دهد. و بالاخره برای تشخیص مصداق، مجتهد از عرف سؤال می کند. به هر حال در هر مسئله حضور مجتهد در هر سه بخش هست.
حالا در مورد سؤال امروز: آیا توافق هسته ای با امریکا مصداق تسلط کافر بر امر زندگی مؤمنین هست؟ آیا این توافق به عزت مومنین می انجامد؟
پاسخ این سؤال دقیقاً در دست مجتهد عالم بزمانه و عادل و فقیه است و نه کس دیگر، چون هر سه قسمت بر آن بار می شود. ولی فقیه بصورت مشخص به این سه قسمت سؤال پاسخ داده (قبلا می دانیم که ایشان شورای روابط خارجی تشکیل شده از متخصصین دارند) ایشان با :
١. ترسیم خطوط قرمز
٢. با حمایت از تیم هسته ای
٣. با توجه به مصلحت های بزرگتری مثل وحدت ملی
حفظ عزت و پیشرفت را در رسیدن به توافق ممکن و مصداق موضوع تسلط کافر بر جامعه ندانستند، اما هم اکنون راه بررسی متن توافق را برای نهادهای قانونی باز گذاشتند به این معنا که کار تخصصی صورت گیرد که آیا این متن می تواند همان خطوط قرمز را داشته باشد یا خیر؟
انتقاد اصلی اینست که خط قرمزها در مورد مقدمه یک ولی فقیه (عدم بازرسی از مراکز نظامی، لغو یک باره کلیه تحریم ها، عدم محدودیت در فاصله های زمانی طولانی، حفظ دستاوردهای هسته ای همچون اب سنگین اراک) در متن دیده نمی شود و بنابراین از جهت مصداق در آن سه گانه باید ورود کرد و افکار عمومی خود در مورد خطوط قرمز قضاوت کنند.
نکته مهم این است که در فضای فتنه، عمارها می توانند جریان افکار عمومی را نسبت به خواست ولایت روشن کنند و الا قرار نیست ولایت خواست خود را یک طرفه بر مردم تحمیل کند. بنابراین اگر اقبال به همراهی در جنگ با معاویه از سوی مردم دیده نشود و اکثر جمعیت فریاد عقب نشینی سردهند، امام مجتبی علیه السلام هم تاکتیک صلح را بر می گزیند. ضمن اینکه بیشتر مواد صلح توسط امام تعیین شده بود اما خیانت معاویه از همان روزهای ابتدایی، سرانجام صلح را به کربلا رساند. زیرا دشمن خدا نمی تواند پای عهد خود بایستد[1] که ظهور عینی این قانون در صلح حدیبیه و صلح امام حسن علیه السلام مشخص شد.
یکی از مهمترین راه های ورود مردم به فهم متن توافق، دقت بر برخی بحث های کارشناسان و اهل فن است که می تواند حقایقی را از برجام برای همه روشن کند و البته نباید از دید نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی پنهان بماند.
مثلا آقای جواد لاریجانی، با اشاره به برخی بندهای قطعنامه شورای امنیت همچون بند 12 و 13 به شکایت احتمالی ایران از تعهدات طرف مقابل اشاره کرده و آنرا موجب برگشت تحریم ها می دانند. « فرض کنید ایران طی نامهای به شورای امنیت سازمان ملل طرح شکایت کرد که آمریکا و دول غربی تعهدات خود را انجام نمیدهند. شورا میگوید قطعنامه ادامه لغو تحریمها را مطرح میکنیم. فرض کنید ایران آن را مطرح کند، معلوم نیست تصویب بشود. ولی فرض کنید در این مرحله به نفع ایران تصویب شد. آمریکا وتو میکند و سپس رئیس شورا خود مستقلاً قطعنامه را مطرح میکند و اگر تصویب شود آمریکا وتو میکند و بلافاصله پس از 30 روز تحریمها برمیگردد. یعنی شاکی مظلوم به خاطر شکایت خود تنبیه میشود! مقایسه کنید: اگر آمریکا شکایت کند ایران تنبیه میشود و اگر ایران شکایت کند، باز هم ایران تنبیه میشود!! حتی اگر در وسط کار ایران بگوید خیر شکایت را پس میگیرم اصلًا اسب ما از کرهگی دم نداشت. لکن پروسه ول کن نیست و تا آخر میرود!»(فرهنگ نیوز، 24مرداد 1394)
نتیجه بحث اینکه، فهم و بصیرت عمومی در مورد نقاط حساس در حرکت تاریخی امت اسلامی می تواند امر عدالت از سوی ولایت را به راحتی محقق کند، اما وقتی این آگاهی و بصیرت وجود نداشته باشد، آن وقت جریان تحمیل گری، جریان مصلحت اندیشی های کوته بینانه، جریان اسلام آمریکایی و بالاخره عقب نشینی ولایت رخ خواهد داد زیرا اصل بر هدایت عمومی است و هدایت با اجبار رخ نمی دهد بلکه در همراهی با ولایت پیش می رود[2].
[1] وَإِنْ نَکَثُوا أَیمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ ینْتَهُونَ«التوبة/12»
و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید (با شدت عمل) دست بردارند!
[2] فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیهِمْ حَفِیظًا إِنْ عَلَیکَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسَانَ کَفُورٌ«شوری/48»
و اگر رویگردان شوند (غمگین مباش)، ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار ندادهایم؛ وظیفه تو تنها ابلاغ رسالت است! و هنگامی که ما رحمتی از سوی خود به انسان بچشانیم به آن دلخوش میشود، و اگر بلایی بخاطر اعمالی که انجام دادهاند به آنها رسد (به کفران میپردازند)، چرا که انسان بسیار کفرانکننده است!
- شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۵۹ ب.ظ